اجتماعیاخبار بانوانایران

بانویی از جنس مهربانی / اعضای کانون پرورشی فکری کودک و نوجوان مرکز قشم، افتخارآفرینان جزیره

اگر دیدن اولین شکوفه ها و آمدن پرستوها آغاز بهار را خبر می دهد، شنیدن شکوائیه بچه ها، نویدگر از راه رسیدن تابستان است. تعطیلات تابستانی و اوقات فراغت گسترده آن معمولا برای همه والدین با دردسری به نام حوصله ام سر رفته مامان.... حالا چیکار کنم؟ همراه است.

زندگی در جنوبی ترین جزیره کشور با هوای گرم و شرجی زیاد و کمبود امکانات تفریحی دلیلی دیگر برای داشتن روزهای حوصله سربرتر در ایام تابستان است. و در حال حاضر که هزینه های زندگی هم رو به افزایش است این دردسر پررنگ تر به چشم می آید.

اما ظرفیتی ارزنده در کنار ما به نام “کانون پرورش فکری کودک و نوجوان مرکز قشم” با برنامه‌های سرگرم کننده و آموزنده و برقراری یک رابطه‌ی متعادل بین کتاب خواندن، بازی و سرگرمی می تواند یک تابستان خاطره انگیز برای بچه های جزیره بسازد.

کانون پرورش فکری کودک و نوجوان مرکز قشم با مدیریت فرحناز شهنوازی چندسالی است که با قوت به فعالیت پرداخته و افتخارات بسیاری را توسط اعضای خود به جزیره قشم هدیه کرده است.

پایگاه خبری ساحل قشم برای آشنایی بیشتر مردم جزیره با فعالیت ها و توانایی های کانون برای پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان خود و همچنین تقدیر از تلاش های این بانوی پرتلاش مصاحبه ای با وی ترتیب داده که در ادامه می آید.

– لطفا خودتان را معرفی کرده و به سوابق کاری خود بپردازید .

فرحناز شهنوازی هستم متولد نخستین روز از فروردین ماه ۱۳۵۵ و اهل بندر جاسک. دارای مدرک کاردانی در رشته امور فرهنگی و هنری با  ۲۳ سال سابقه فرهنگی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان استان هرمزگان که با سمت مربی مسئول در خدمت مردم جزیره قشم هستم.

از سال ۱۳۷۴ با عنوان مربی مسئول کانون در بندر جاسک شروع به کار کردم بعد از ۱۲ سال فعالیت در این شهر در سال ۱۳۸۶ به بندرعباس منتقل شدم و از سال ۱۳۹۴ در جزیره زیبای قشم به خدمات رسانی مشغولم.

-تابستان آمده با اوقات فراغت بسیار بیشتر از فصول دیگر. کانون پرورش کودک و نوجوان قشم هرساله برنامه های متنوعی برای این اوقات تدارک می بیند. نظر شما به عنوان کسی که ۲۳ سال سابقه فعالیت فرهنگی برای کودکان دارد در این خصوص چیست؟

پرکردن اوقات فراغت دانش آموزان در ایام تابستان دردسری برای خانواده ها است. گاهی اوقات فراغت  معادل بیکاری تعریف می شود در حالی که از جمله زمان های با ارزش زندگی انسان است. دانش آموزان در ایام فراغت می توانند به کارهایی که علاقه دارند بپردازند و چه بسا به واسطه این کارها زمینه استعدادهای ناشناخته شان کشف شده، مسیر زندگیشان عوض شود.

به عنوان مثال بسیاری از اعضای کانون پرورشی قشم با شرکت در کلاس های تابستانه توانسته اند برای آینده خود هدف گذاری کرده و با کسب مقام های استانی و کشوری برای جزیره افتخار آفرینی کنند.

ما در کانون تلاش  می‌کنیم با ارائه فعالیت های گوناگون به ویژه در زمینه کتابخوانی و هنر خلاقیت بچه ها را بیدار کنیم. رویکرد کانون کشف استعداد کودک و نوجوان به شیوه‌های جذاب و خلاق، نهادینه‌کردن مفاهیم تربیتی، فرهنگی و همچنین تدارک و اجرای برنامه‌های مناسب جهت آگاهی والدین در برنامه‌ریزی و ایجاد اوقات فراغت مناسب برای فرزندانشان است. چه در ایام تابستان و چه در فصول تحصیلی.

-در حال حاضر چند عضو دارید و چه دوره های آموزشی در کانون پرورشی قشم برگزار می شود؟

از سال ۱۳۸۹  که کانون پرورش فکری کودک و نوجوان مرکز قشم راه اندازی شد تا پایان سال ۱۳۹۳  تعداد اعضا ۴۳۰ تن بوده و بعد از حضور من در این مرکز این تعداد به ۹۰۰ عضو افزایش یافته است.

حیطه فعالیت‌های کانون بالغ بر ۴۴ فعالیت در حوزه‌های فرهنگی، هنری و ادبی است و عمده‌ترین فعالیت فرهنگی در شاخه‌های فرهنگی خاص، علمی و مذهبی و به ویژه کتابخوانی است.

فعالیت هایی از جمله کتاب خوانی، داستان نویسی، روان خوانی کتاب، پرورش خیال کودکانه، نمایش خلاق، شاهنامه خوانی، اوریگامی، عروسک گردانی و کلاس های ادبی.

همچنین می توانم به کلاس های کاردستی، سفالگری، زبان آموزی، ریاضی خلاق، بازی و سرگرمی، نمایش فیلم و نقاشی اشاره کنم که بسیار مورد علاقه اعضا است.

باید بگویم که این مرکز به منظور ارتباط موثرتر بین والدین و کودکان نیز دوره هایی با مشارکت خانواده ها برگزار می کند شامل کارگاه های اوریگامی، سفالگری و قصه گویی مادر و فرزند. برگزاری طرح کتابخوانی کشوری با همکاری مادران و کودکان شامل بازی، سرگرمی و نمایش فیلم مرتبط با موضوع کتاب یکی از طرح های مورد علاقه اعضا کانون و والدین شان است.

گفتنی است این مرکز  هرساله با برگزاری مراسم های افطاری ماه رمضان به منظور ترویج آموزه های دینی، بزرگداشت روز دختر و مناسبت های دیگری سعی دارد فضایی گرم و صمیمی با همراهی اعضا و خانواده این عزیزان داشته باشد. حضور کودکان و نوجوانان در کنار پدران و مادران در این محیط نه تنها به ترویج فرهنگ و دانش بومی و ملی کمک می کند بلکه حس ارزش گذاری و صمیمیت را در نهاد خانواده تقویت می کند.

-به افتخارات استانی و کشوری اعضای کانون اشاره کردید. می توانید به چند مورد اشاره کنید؟

در سال ۱۳۹۴ هشت عضو کانون در شهر درگهان به عنوان داوران نوجوان جشنواره سپیدار برای نقد آثار ادبی نویسندگان بزرگ و مطرح کشور انتخاب شدند و این افتخار بزرگی برای منطقه ای محروم در جنوب کشور بود.

در سال ۱۳۹۵ آوا شادمانی  عضو فعال کانون قشم با شرکت در کلاس های علمی به عنوان اولین مستندساز جشنواره محیط زیستی سپیدار در سطح کشور انتخاب شد. عنوان این مستند”خیار دریایی و توتیا”است. در همین سال در یک کار گروهی، انیمیشن “لاک پشت و اگرت ” با مشارکت آوا شادمانی، عسل قدیمی، زهرا قنبری، کیمیا دوشابی و محدثه حمزه ای در مسابقات فرهنگی- هنری آموزش و پرورش توانست مقام دوم استان را کسب کند.

همچنین با توجه به پتانسیل بسیار زیاد اعضای مرکز در بخش ادبی، شعری از فروه ملایی و داستان کوتاهی نوشته مبینا دریادو از اعضای کانون قشم در کتاب آوای دریای یک به چاپ رسید. در جشنواره طنز استانی در بخش داستان نویسی طنز خالو راشد یک عضو شایسته تقدیر به نام رافع رضوانی داشتیم.

پژوهش برتر استانی در سال ۱۳۹۵ و برتر کشوری در سال ۱۳۹۶ با عنوان “چگونه از لاک پشت های پوزه عقابی قشم حمایت کنیم؟” کار گروهی اعضای کانون مرکز قشم الکا چوبینه،  مهسا ابراهیم پور، سنیه سرفراز و آتنا کهندل پور بود.

در سال ۱۳۹۶ مجددا در جشنواره سپیدار در بخش فیلم مستند با موضوع “قشم زادگاه باستانی لاک پشت های پوزه عقابی” مقام برگزیده کشوری به کوروش سلیمانی مقدم از کانون قشم رسید. همچنین برگزیدگانی در بخش فیلم سازی، عکاسی و ادبی این جشنواره.

در همین سال اثر محمد صالحی به مقام برتر استانی جشنواره طنز استانی بخش طنز خالو راشد رسید و اثر هانا قوی پنجه شایسته تقدیر شد. تنها برگزیده استانی جشنواره رضوی در بخش کتابخوانی( قالب نقاشی) مبینا حمزه ای بود. چاپ اشعار آتنا عباسی، نیکی جوانبخت، الکا چوبینه و مبینا حمزه ای در کتاب آوای دریای ۲ از دیگر افتخارات اعضای کانون پرورش فکری برای جزیره قشم است.

-شما اهل بندر جاسک هستید و سوابق طولانی در جاسک و بندر دارید. برایمان از علت حضورتان در جزیره قشم بگویید؟ 

اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ بود که با سمت مربی مسئول وارد جزیره قشم شدم. ۹ ماه از تعطیلی این مرکز می گذشت و نیاز به راه اندازی و معرفی دوباره داشت.

آغاز کار کمی سخت بود. برقراری تعامل با مدارس و معرفی کانون پرورش فکری و فعالیت هایش به مردم باید مجددا صورت می گرفت. بعد از عضوگیری اولیه  و ارتباط با مدارس بلافاصله طرح کانون مدرسه را راه اندازی کردیم تا دانش آموزان با حضور در محیط کانون به مطالعه پرداخته و با کتاب ها و زمینه های آموزشی این مرکز آشنا شوند. خوشبختانه اعضای جدیدی از این دانش آموزان جذب کانون شدند.

در حال حاضر من و یک نیروی خدماتی و یک مربی پاره وقت در این مرکز در حال فعالیت هستیم.

همکاری والدین و همراهی اعضا باعث شد یک تعامل خوب بین کانون، خانواده ها و مدارس شکل بگیرد که نتیجه ی آن کسب مقام های برگزیده فراوانی توسط اعضای کانون پرورش فکری کودک و نوجوان قشم در سطح استان و کشور است.

در این مدت که به ارائه خدمکات کانون می پرداختیم با استقبال کم نظیر دهیاران، معلمان و دانش آموزان روستاهای جزیره مواجه شدیم. همه متقاضی حضور کانون پرورشی در مدارس شان بودند.

-با توجه به وسعت جزیره قشم و پراکندگی روستاها حضور در مدارس روستایی سخت نیست؟ کدام روستاها از کانون بیشتر استقبال کرده اند؟

البته با نبود وسیله نقلیه، رفت و آمد بسیار سخت است ولی اشتیاقی که در چشمان منتظر دانش آموزان می بینم خستگی راه و دوری مسیر را از بین می برد.

اولین روستا زیرانگ بود. کم کم همه روستاها از کانون پرورشی دعوت کردند. با بخش شهاب جزیره قشم تعاملات نزدیک فرهنگی برقرار شد و استقبال طوری بود که ما سعی کردیم طرح هدیه کتاب به کتابخانه های روستایی را اجرایی کنیم. درخواست ها زیاد و زیادتر شد به طوری که در حال حاضر کتابخانه های روستایی با کتاب های منتشر شده توسط کانون پر شده است.

در چند روستا برای معلمان علاقمند کارگاه های ارتباط موثر، داستان نویسی و طرح های خلاقانه برگزار کرده ایم. در روستاها معلمانی داریم که از طرح های خلاقانه کانون استقبال می کنند. با تمام اینها لازمه انتقال صحیح مفاهیم به کودک و نوجوان استفاده از مربیان دوره دیده در محیط کانون است.

اما مشکل عمده ما عدم امکان استفاده از ظرفیت کانون در روستاها در فصل تابستان است. کلاس های آموزشی کانون پرورش فکری به دلیل نداشتن محلی مناسب در روستاهای جزیره فقط در مدارس روستایی قابل برگزاری است و عملا در تابستان تعطیل می شود. در حالی که تابستان ها اوقات فراغت عمده و زمان مناسبی برای یادگیری دانش آموزان می باشد.

-به نظر شما راه حل این مشکل چه می تواند باشد؟

از آنجایی که کانون پرورشی برخورداری از امکانات فرهنگی را حق  همه بچه ها می داند، طرحی به نام سیار روستایی را در این شرایط ارائه می کند.

سیار روستایی در قالب یک ماشین مجهز به امکانات فرهنگی و کتاب های متنوع  به همراه مربی که به همین منظور دوره دیده، فعالیت های چهل گانه کانون را به بچه ها ارائه می دهد.  از طرفی، خدمات مربی سیار در کل طول سال ادامه خواهد داشت.

اما متاسفانه کانون بودجه لازم جهت تهیه وسیله ی نقلیه مناسب و همچنین اعزام مربی سیار به قشم را ندارد. امیدوارم  با همت مسوولین این مشکل حل شود. بچه های روستاهای قشم بسیار علاقمند هستند و حضور ما به صورت دوره ای در حد دو یا سه بار در سال تحصیلی پاسخگوی این شور و حرارت شان نخواهد بود.

طرح دیگری به نام عضو مکاتبه ای نیز در روستاهای قشم در حال اجراست. در این طرح خلاقیت، سرودن شعر، نگارش، سخنوری و … اعضای راه دور کانون با نوشتن نامه های ادبی و ارسال آن به مرکز استان تقویت می شود.

-در کلام تان عشق به کانون موج  می زند، برایمان بگویید چگونه با کانون پرورش فکری آشنا شدید؟

در دوران تحصیل من دربندر جاسک  چیزی با عنوان کتابخانه وجود نداشت و حتی اسمی از کانون نشنیده بودیم. تنها ای مکانی که دسترسی و امکان مطالعه کتاب داشت، امور تربیتی اداره آموزش پرورش جاسک بود.

آخرین سال دبیرستان بود که برای اولین بار با نام کانون و حوزه های فعالیتی این مرکز آشنا شدم. قرار بود یک مرکز توسط کانون در شهر جاسک راه اندازی شود و دبیر درس دینی و عربی مدرسه با توجه به علاقه ای که در  من نسبت به خواندن و قصه گویی سراغ داشتند مرا برای مصاحبه معرفی کردند.

خانم بزرگی مدیر کل کانون پرورش فکری استان هرمزگان در آن سال از من و ۲۹ متقاضی دیگر مصاحبه گرفت. این مصاحبه در خصوص قصه گویی بود و من قصه های محلی که مادربزرگم برایم تعریف می کرد را برایشان اجرا کردم. یک هفته بعد اطلاع دادند که قبول شده ام و برای گذراندن دوره های اولیه به اداره کل کانون پرورش فکری کودک ونوجوان در شهر بندرعباس معرفی شدم.

برای اولین بار بود که یک کتابخانه کتابخانه واقعی از نزدیک می دیدم با فضایی شاد و مفرح که از همان ابتدا مرا جذب کرد. در حال قدم زدن بودم که کتابی توجهم را جلب کرد ” پروانه، درخت و جویبار” از انتشارات کانون. شاید صدها بار آن را خوانده بودم و مرغک کانون را روی آن دیده بودم. دیدن این یار آشنا حسی مالکانه در من ایجاد کرد مانند یک دوستی قدیمی. جذب کانون شدم و همچنان عاشقانه این حس را دنبال می کنم.

-خانواده مخالفتی با کار شما نداشت در حالی که تازه دیپلم گرفته بودید؟

باید به یک خاطره تلخ اشاره کنم. روزی که برای اولین بار با کانون آشنا شدم و مصاحبه کردم در آبان ماه ۱۳۷۳روزی بود که مادرم را از دست دادم. حمایت های پدرم برای این که من شاد و موفق باشم یکی از دلایل موفقیت و ادامه راه برای من بود. پدرم رییس اتحادیه صیادان جاسک بود و گاهی بواسطه دریانوردی  برای مدت ها از ما دور بود. این که می دید با وجود کانون فضای خالی ای در زندگی من پر شده خوش حالش می کرد.

وقتی برای گزینش و آموزش دوره های پیشرفته به تهران رفتم، برای نخستین بار بود که طعم دوری از خانواده و دلتنگی برای پدرم را حس کردم. وقتی برگشتم  به او گفتم که چقدر دلم برایش تنگ شده و او که برای اولین بار بود حس دلتنگی و ابراز علاقه مرا می دید بسیار خوش حال شد.

خاطرات آشنایی من با کانون در مراحل مختلف چنان در روح و جانم نقش بسته که با وجود موقعیت های دیگر کاری دل کندن از کانون برایم میسر نبود.

-از دوران کاری خود در جاسک بگویید، تجربه کار با بچه ها آن هم در سنی که شما داشتید چگونه بود؟

فروردین ۱۳۷۴ رسما  وارد عرصه فرهنگی  و کار در کانون شدم. بعد از گذراندن دوره های آموزشی تکمیلی در  تهران با آمادگی کامل، تنها ولی پر انرژی در شهری که تا آن زمان هیچ  فضای فرهنگی را تجربه نکرده بود و کانون واژه ای جدید برای مردم و کودکان بود شروع به معرفی فعالیت های کانون پرورش فکری به مدارس و عضو گیری کردم.

تمایلم جذب کودکان و نوجوانانی بود که در مناطق کم بهره و محروم تری زندگی می کردند و امکان دسترسی به فضای مطالعه و آشنایی با کتاب را نداشتند. بتدریج با استقبال دانش آموزان و حمایت های خانواده توانستم جایی بر ای این مرکز در دل و زندگی مردم جاسک باز کنم.

کانون جزوی از وجود من شده بود  و تمام تلاشم بهره مندی بچه ها از امکانات خوبی بود بود که حالا کانون در اختیارشان می گذاشت. شرایطی که من تجربه نکرده بودم. و خوشبختانه استقبال بچه ها فراتر از تصور من بود.

-فضای تعاملی والدین با کانون پرورش فکری به چه صورت بود؟

کانون واژه غریبی بود که برای جا انداختنش به کمک همه نیاز داشتم. والدین با دیدن محیط جذاب و تنوع فعالیتی مرکز همراهم شدند. تلاش ها و پیگیری هایم آن ها را راغب تر می کرد.

در سمت مربی مسوول مرکز به تنهایی هم کار خدماتی، هم کار فرهنگی انجام می دادم تا این که در زمستان  ۱۳۷۵ موفق شدیم یک نیروی خدماتی و در سال ۱۳۷۶ نیز  یک مربی فرهنگی استخدام کنیم.

-از کانون پرورش فکری جاسک چه خاطراتی دارید؟

جالب است بدانید زمانی که هنوز محصل بودم در کنار دبیرستان ما ساختمانی ۶ ضلعی با نمای آجری در حال ساخت بود که با ساختمان های دیگر شهر بسیار متفاوت بود و معماری منحصربفردش توجه همه را جلب می کرد. همیشه فکر می کردم آن جا به زودی تبدیل به یک دانشگاه و محلی برای ادامه تحصیل من و دوستانم می شود.

این ساختمان به عنوان مرکز کانون پرورش فکری بندر جاسک، حالا محل کار من بود و من اولین شخصی بودم که به آن وارد می شدم و تعلق خاطری دیگر برای ادامه این راه زیبا در من.

به مرور و به مدد اعتبارات دفتر مقام معظم رهبری، فضای کانون گسترش پیدا کرد و در این سال ها با دو دوره عضوگیری توانستیم حدود ۷۰۰ عضو جذب کنیم.

۱۲ سال سابقه کاری در شهر جاسک بهترین خاطرات را برایم رقم زد.کانون برای من به الگو و سمبل هنر و عشق بدل شد. سعی می کردم با تمام احساسم کار کنم و این حس را به اعضا منتقل نمایم. شاید یکی از دلایل موفقیت و ارتباط صمیمانه ام با اعضا هم همین بود تا جایی که هنوز هم با اولین عضوم در ارتباطم. اولین داروساز جاسک، دو دوقلوی دندانپزشک، پزشک و محقق بیماری سی اف و … از اعضای کانون جاسک بودند و مایه افتخار من.

-چه شد که به شهر بندرعباس منتقل شدید؟

بواسطه تغییر در شرایط زندگی در سال ۱۳۸۶ به عنوان مربی فرهنگی در مرکز فرهنگی شماره ۲ کانون پرورش فکری بندرعباس مشغول به کار شدم. این مرکز که در یک منطقه کم برخوردار  واقع بود بچه های توانمند و باهوشی داشت.

در سال ۱۳۸۷ در سمت مربی مسوول به مرکز شماره ۴ منتقل شدم که یک مرکز پرتردد و شلوغ با اعضایی بسیار فعال بود. در هفت سالی که در این مرکز فعالیت داشتم آثار برگزیده زیادی از اعضای کانون به جشنواره های استانی، کشوری و جهانی راه یافت.

در سال ۱۳۹۴ و به علت تعطیل بودن ۹ ماهه مرکز قشم تصمیم گرفتم به این جزیره نقل مکان کنم.  و خوش حالم که کانون پرورشی قشم توانسته است تعاملات بسیار خوبی با خانواده ها، مدارس، مسئولین و بویژه اعضای فعال مرکز برقرار کند.

-به عنوان سوال پایانی می خواهم به افتخاراتی که خودتان در این سال ها کسب کرده اید، اشاره کنید.

البته این افتخارات در کنار خانواده کانون پرورش فکری و اعضای خوبی که سال ها همراه من بودند معنا پیدا می کند. اگر حمایت های خانواده و دوستان و اعضای کودک و نوجوان مرکز نبود این مقام ها هم به دست نمی آمد.

در سال های  ۱۳۷۷  و ۱۳۹۱  گذارمان برتر کشوری (نقد کتاب به صورت ظاهری ومحتوایی) و در سال های ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۵ هر سال برگزیده گزارمان مرحله استانی  بودم.

تنها قصه گوی برتر استانی در سال های ۷۸-۷۹-۹۰ و راه یابی به مرحله کشوری، در سال ۹۱ شایسته تقدیر منطقه ای و مقام برتر جشنواره  معرفی کتاب  استانی در سال ۱۳۹۳.

همچنین در دهه ۸۰ برای چند سال متوالی به عنوان مربی مسئول نمونه در استان معرفی شدم و این افتخار را داشتم که در سال ۱۳۹۳ عنوان مربی مسئول نمونه کشور را کسب کنم.

-از حضور صمیمی شما در این مصاحبه سپاسگذاری می کنم و از طرف ستون ویژه بانوان جزیره قشم، “ب مثل بانو” و خبرگزاری ساحل قشم برای شما آرزوی موفقیت های افزون تر دارم.

تهیه و تنظیم: معصومه مشار

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

‫9 دیدگاه ها

  1. قدردانی از بانوی گرامی شهنوازی به پاس فعالیتهای فرهنگی وهنری که برای کودکان ونوجوانان جزیره قشم انجام میدن.

  2. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خانه مهربانی و خانم شهنوازی قلب پر مهر این خانه

  3. راستی راستی از جنس مهربانی!
    من که به وجود یک همچین مدیری در کانون پرورش فکری قشم, در این وانفسای نبودنِ مدیرانِ دلسوز و دردمند و دردآشنا و باسواد و عاشق, افتخار میکنم و براشون از صمیم دل آرزوی تندرستی و پایداری دارم! ⭐⭐⭐⭐⭐
    خانم شهنوازی محبوبِ بچه های کانون شده اند .

  4. سپاس فراوان از خانم شهنوازی عزیز، که همیشه و در تمام سختیهای موجود کانون رو برای بچه های ما سرپا نگه داشته.
    تمام ذوق و خلاقیت بچه های ما در کنار ایشون داره شکوفا میشه.
    انسانهایی مثل خانم شهنوازی توی جزیره واقعاً کمیاب و نادر هستن. ان شاءالله همیشه بمونی برای بچه‌های ما.

  5. خانوم شهنوازی عزیز سپاس که هستین و برای بچه هامون به حوصله و صبوری وقت میزارین.

  6. خانم شهنوازی عزیز بچه های کانونی جاسک شما را تا همیشه دوست خواهند داشت چون بهترین روزها رو در کنار شما گذراندیم و از شما درس زندگی ، محبت و تلاش و شادی آموختیم.

  7. بهترین مربی بهترین معلم بهترین دوست بهترین خواهر و بهترین در همه چیز همیشه سالم و سلامت باشید جوانان موفق امروز شهرستان جاسک مدیون تلاش و کار با عشق شما هستن. با آرزوی سلامتی شادمانی و موفقیت روز افزون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا